نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه مشاوره، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 گروه مشاوره، واحد ابهر، دانشگاه آزاد اسلامی، ابهر، ایران.
3 گروه مشاوره، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران.
چکیده
مقدمه: خشونت خانگی علیه زنان یک مشکل جدی و نگرانی عمده برای سلامت عمومی است که بر اساس گزارشها به دنبال شیوع ویروس کرونا و ایجاد قرنطینه خانگی به یک اپیدمی دنبالهدار تبدیل شده است. مرور نظاممند پژوهشها نشان میدهد، رابطۀ پایداری بین تابآوری و سبک های مقابلهای با کیفیت زندگی و خشونت خانگی وجود دارد. اما تاکنون پژوهشی روابط این متغیرها را در قالب یک مدل جامع بررسی نکرده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجیگر تابآوری در رابطه بین سبکهای مقابلهای با کیفیت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان در دوران قرنطینه کرونا ویروس انجام شد.
روش: طرح پژوهش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهآماری شامل تمامی زنان متأهل شهر کرج در بازه زمانی اول مهر تا پایان آبان ماه 1399بود که 241 نفر به صورت اینترنتی بوسیله پرسشنامههای سبکهای مقابلهای بلینگز و موس، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، خشونت علیه زنان حاج یحیی و مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد.
یافتهها: سبک های مقابلهای و تابآوری و خشونت خانگی علیه زنان دارای همبستگی مثبت معنادار (01/0>P) و سبک های مقابلهای و کیفیت زندگی دارای همبستگی منفی (05/0>P) و تابآوری و کیفیت زندگی دارای همبستگی مثبت (01/0<P) معناداری هستند. همچنین تابآوری در رابطه بین سبک های مقابلهای و کیفیت زندگی نقش میانجی دارد.
نتیجهگیری: سبک های مقابلهای و تابآوری از عوامل مهم اثرگذار بر کیفیت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان است و باید در برنامههای پیشگیری و درمانی مورد توجه متخصصان زوج و خانواده قرار گیرد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
The Mediating Role of Resilience in the Relationship between Coping Styles with Quality of Life and Domestic Violence Against Women in the Corona Virus Quarantine Period
نویسندگان [English]
- Zhaleh Koohboomi 1
- Mohammad Ghamari 2
- Simin Hosseinian 3
1 Department of Counseling, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 Department of Counseling, Abhar Branch, Islamic Azad University, Abhar, Iran.
3 Department of Counseling, AlZahra University, Tehran, Iran.
چکیده [English]
Introduction: Domestic violence against women is a serious and major concern for public health. The reports show that domestic violence has become an epidemic due to the spread of the Coronavirus and home quarantine. A systematic research review indicates a stable relationship between resilience and coping styles with life quality and domestic violence. So far, no study has investigated these variables' relationships in the form of a comprehensive model. This study aimed to determine the mediating role of resilience in the relationship between coping styles with quality of life and domestic violence against women in the Coronavirus quarantine period.
Method: The correlational research design was structural equation modeling. The statistical population of the study included all married women in Karaj from the beginning of October to the end of November 2020. Accordingly, 241 people were evaluated online and through virtual networks using the Coping Styles Questionnaire developed by Billings &Mouse, the Quality of Life Questionnaire by WHO, the Resilience Scales by Connor & Davidson, and the Violence Towards Women Inventory by Haj-Yahia. Pearson correlation and structural equations were used to analyze the data.
Results: The findings indicate that coping styles, resilience, and domestic violence against women have a significant positive correlation(P<0.01). In addition, coping styles and life quality have a negative correlation (P<0.05), and resilience and life quality have a significant positive correlation(P<0.01). Resilience also has a mediating role in the relationship between coping styles and life quality.
Conclusion: Coping and resilience styles are among the main factors affecting life quality and domestic violence against women; therefore, couples and family specialists should pay more attention to them in prevention and treatment programs.
کلیدواژهها [English]
- Resilience
- domestic violence against women
- coping styles
- quality of life
مقدمه
شرایط ناشی از بیماری کرونا باعث بروز استرس در افراد شده و آسیبهای زیادی به آنان وارد ساخته است (تیلور، لندری، پالوسزک، فرگوس، مک کی[1]، 2021). روابط زناشویی و خانوادگی یکی از ابعاد تأثیرگذاری استرس ناشی از ویروس کرونا است که موجب شد تا افراد بیشتر در خانه بمانند و خود را قرنطینه کنند که در نتیجه میزان باهم بودن و تعاملات بین آنها در یک فضای کوچک بیشتر شد (فراهتی، 1399). در این شرایط، خشونت خانگی عیله زنان در سراسر جهان افزایش یافت. خشونت خانگی اصطلاحی گسترده است که به طور معمول شامل خشونت شریک صمیمی[2] (مانند خشونت جنسی[3]، جسمی، روانی) سوء استفاده از بزرگترها (به عنوان مثال اقدامات سهل انگارانه یا عمدی که باعث آسیب میشود) و کودک آزاری (شامل بیتوجهی، آسیب جسمی، خشونت جنسی، و آسیبهای عاطفی) میشود. خشونت شریک صمیمی یکی از شایعترین شکل خشونت علیه زنان در سراسر جهان است و شامل: 1) خشونت فیزیکی، 2) خشونت جنسی و 3) سوء رفتار عاطفی[4] میشود (زاپاتر-فجاری، کرسپو-سانمیگل، پولوپولوس، هیدالگو و سالوادور[5]، 2021). بسیاری از زنان صرفاً به دلیل زن بودنشان انواع خشونت را در سطح جامعه و خانواده تجربه میکنند (یزدان پناه دولتآبادی، توحیدی و رحمتی ، 1400). خشونت علیه زنان میتواند در هر مرحله از زندگی یک زن رخ دهد، اما در بحرانها پیچیدهتر میشود (آدن، چودوری و بونهی[6]، 2022). چنانچه پژوهشها نشان میدهند پیش از شیوع بیماری کرونا از هر سه زن، یک زن در طول زندگی خود قربانی خشونت جسمی یا جنسی شده است. به دنبال شیوع این بیماری روند تمایل به بروز خشونت خانگی به میزان قابل توجهی افزایش یافته و در حال حاضر در مقیاس جهانی ظهور کرده است (امیزو[7]، 2020). سند منتشر شده توسط صندوق جمعیت سازمان ملل متحد نشان میدهد که برای هر سه ماه قرنطینه خانگی، 15 میلیون مورد خشونت نسبت به زنان پیشبینی میشود (شریفی، لارکی و لطیف نژاد رودسری، 2020) خشونت از هر نوع موجب میشود که فرد قربانی از ارزش و اعتبار انسانی تهی شود و جراحات جسمانی و ضربههای روانی ناشی از آن تبعات بسیاری برای زندگی فرد قربانی به دنبال دارد (فرگت، اکبری گوابری و حسین خانزاده، 1400). چنانچه از خشونت خانگی به عنوان یک مشکل عمده سلامت زنان، و به عنوان یک اپیدمی پنهان ادامهدار یاد میشود (آلیسینا، بریوشی و فرارا[8]، 2020) که میتواند کیفیت زندگی آنان را تحت تأثیر قرار دهد.
کیفیت زندگی مفهومی است که نه تنها شامل جنبههای مختلف زندگی مانند اجتماعی، فیزیکی، عاطفی و معنوی است، بلکه علاوه بر نیازهای فردی از قبیل امیال و آرزوها بر هنجارهای فرهنگی و اجتماعی نیز توجه دارد (کولوتکین و اندرسون[9]، 2017؛ کیخا، فرنام، و جناآبادی، 1398). کیفیت زندگی به معنای ادراکی که فرد از وضعیت خود با توجه به نظامهای فرهنگی و ارزشی، اهداف، انتظارات و معیارهای بافتی که در آن زندگی میکند، دارد. این اهداف و معیارها شامل نگرش فرد به سلامت فیزیکی، وضعیت روحی و روانی و سطح استقلال، ارتباطات اجتماعی، وابستگیهای شخصی و تعامل با شرایط محیط است (رب و کوپ[10]، 2019). براساس نتایج پژوهش وچهر و شاما[11] (2010) خشونت خانگی علیه زنان موجب کاهش کیفیت زندگی و سلامت روان آنان میشود و توانایی، استقلال و مولد بودن زندگی عادی آنها را به شدت تهدید میکند. نتایج پژوهش ستایش، ازوجی، بخشیزاده و نجومی (1395) نشان میدهد زنانی که سابقه خشونت خانگی دارند، از سلامت جسمی و روانی کمتر و کیفیت زندگی پایینتری نسبت به زنان بدون سابقه خشونت برخوردارند.
از سازههایی که در شرایط بحرانی محتملتر به نظر میرسد و در کیفیت زندگی افراد و به تبع آن خشونت خانگی نقش به سزایی دارد، میتوان سبکهای مقابله با استرس را نام برد. از نظر لازاروس[12] (1993) سبکهای مقابلهای فرآیندهایی پویا شامل تلاشهای شناختی و رفتاری که افراد برای مفهوم سازی افکار، احساسات و اعمالی که در شرایط استرسزا با آنها مواجه میشوند، در سطح بین فردی یا درون فردی استفاده میکنند (گارگ، چاهان، سینگ و بنسال[13]، 2022). طبق مدل ریچاردسون و ولفلک[14] (1984) پاسخهای استرس نتیجه مستقیم عوامل محیطی محسوب نمیشوند، زیرا عوامل محیطی به خودی خود خنثی هستند و نمیتوانند واکنشهای استرسی ایجاد کنند. استرس نتیجه ارزیابی، درک و تفسیر ارگانیسم از موقعیتها و حوادث است (دوتی[15]، 2022). این توافق وجود دارد که سبکهای مقابلهای مناسب، بر افزایش عزت نفس، اعتماد به نفس، کاهش مشکلات روانشناختی و رفتاری تأثیرگذار است و بعنوان یک بازدارنده عمل میکند (گارگ و همکاران، 2022). پژوهشها (کاراکوش و گونچو-کوزه[16]، 2022؛ مصطفی علی، محمود سلیمان و عبدالله مرسی[17]، 2022؛ موهان، فری، منون، پراکاش و بونین[18]، 2022؛ وانگ، شیا، شیونگ، لی، شیانگ و همکاران[19]، 2020؛ نوروزی، دهقانی، نوکنی و حقایق، 1400؛ علاقبند، شریفی، فرزاد و آقایوسفی، 1399؛ خدابخشی کولایی، باقریان و رحمتیزاده، 2018؛ میرهاشمی و صبوری، 1395) رابطه بین سبکهای مقابلهای با خشونت خانگی و کیفیت زندگی را بررسی و تأیید کردند.
ووس، هابیبوویچ، نیکلیچک، اسمیتز و مرتنز [20] (2021) به این نتیجه دست یافتند که اکثر افراد در مقابل کشاکشها و آسیبزاها مقاومت نشان میدهند، که ممکن است به ویژگیهای مثبت شخصیتی مانند تابآوری مرتبط باشد. تابآوری فرایند پویای انطباق و سازگاری مثبت با تجارب تلخ و ناگوار در زندگی که موجب سازگاری یا عملکرد موفقیتآمیز در هنگام مواجهه با شرایط استرسزا میشود و در آن تعادل حیاتی به کارکرد قبلی خود باز میگردد تعریف میشود (سیریگوتیس و لوکزاک[21]، 2018). وجود مؤلفههای روانشناختی مختلف مانند تابآوری، افراد را در برابر آسیبهای روانشناختی، هیجانی، عاطفی و اجتماعی محافظت میکند. مؤلفههای کلیدی تابآوری مانند اعتماد به نفس، شایستگی بین فردی، اعتماد به غرایز، پذیرش مثبت تغییر، کنترل و تأثیرات معنوی تحت شرایط استرسزا بهعنوان یک مانع عمل میکنند (وود[22]، 2019). حفظ سلامت روان معمولاً نشانه موفقیت در مواجهه با شرایط نامطلوب است. تحقیقات نشان میدهد که سطوح بالاتر تابآوری با سطوح پایینتر اضطراب و استرس همراه است و زنان قربانی خشونت از تابآوری کمتری برخوردارند (جویس، شاند، تیگه، لوران، برایانت[23]، 2018، سیریگوتیس و لوکزاک، 2018؛ فری، بیسلی، ابوت و کندریک[24]، 2017) و تابآوری بر کیفیت زندگی تأثیر مثبت و معناداری دارد (مان، مایرز-ویرتیو، کاشی، اوزگا، کیسانه[25]، 2015؛ رزمپوش، رمضانی، ماردپور و کولیوند، 2019؛ مشتاقی و همکاران، 1399). همچنین نقش میانجیگر تابآوری را بر کیفیت زندگی (گارسیا، استوور، وانگ و ییم[26]، 2021؛ میلس، هیل و جانسون[27]، 2018؛ رایت، پرز و جانسون[28]، 2010) و خشونت در روابط عاطفی (زاپاتر-فجاری و همکاران، 2021؛ شی، وانگ، بییان و یانگ[29]، 2015) تأیید کردند.
با توجه به مطالب مطرح شده و از آنجا که خشونت خانگی نسبت به شریک زندگی بر سلامت و کیفیت زندگی قربانیان و خانوادههای آنها اثرات مخرب و ماندگار میگذارد. تجربه خشونت و به دنبال آن بروز آسیبهای روانشناختی در زنان به عنوان افرادی که نقش ویژهای در تربیت نسلهای بعدی دارند، علاوه بر عوارض فردی میتواند در طولانی مدت هزینههای سنگینی را بر جامعه تحمیل نماید. از سویی در طول شیوع بیماری کرونا دسترسی قربانیان خشونت خانگی به سیستمهای حمایتی و خدمات بهداشتی با محدودیت مواجه شده است، بنابراین شناسایی مدلهایی برای درک مکانیسمهای دخیل در پیدایش و تداوم خشونت خانگی علیه زنان ضرورت دارد، چراکه با شناخت پیشبینی کنندههای آن احتمال شناسایی افراد در معرض خطر و همچنین آگاهی از سبکهای پیشگیرانه افزایش مییابد. در پژوهش حاضر تلاش میشود سازههای روانشناختی که احتمال میرود در خشونت خانگی و کیفیت زندگی زنان-بویژه در دوران قرنطینه کرونا ویروس- مؤثر باشند، بطور دقیق مورد بررسی قرار گیرد، چراکه تاکنون پژوهشهای اندکی سازههای روانشناختی پیشبینی کننده خشونت خانگی را مورد بررسی قرار دادهاند؛ و چنانچه مشخص شود سازههای مورد نظر در کیفیت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان نقش بسزایی دارد، راه برای انجام مداخلات روانشناختی هموارتر میگردد. براین اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی تابآوری در رابطه بین سبکهای مقابلهای با کیفت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان در دوران قرنطینه کرونا ویروس انجام شد.
شکل 1. مدل مفهومی پژوهش
روش
پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری و روش تجزیه و تحلیل دادهها در گروه پژوهشهای مدلسازی معادله ساختاری به شمار میرود. نوع پژوهش از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل شهر کرج در بازه زمانی اول مهر تا پایان آبان ماه 1399بود. در پژوهشهای معادلات ساختاری حداقل حجم نمونه 200 نمونه توصیه شده است (حبیبی و عدنور، 1396). جهت اجرای پژوهش با توجه به شرایط خاص جامعه و محدودیت تردد و ارتباطات اجتماعی، از روش اجرای اینترنتی استفاده شد. به این صورت که ابتدا هدف پژوهش، ملاحظات اخلاقی، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، شرح روش اجرا و پاسخگویی به سؤالهای هر پرسشنامه، و پرسشنامههای مورد نظر به صورت آنلاین طراحی شد و پس از تعیین موقعیت جغرافیایی شهر کرج، به مدت دو ماه از طریق شبکههای اجتماعی (تلگرام و واتساپ) برای زنان شهر کرج انتشار یافت. در نهایت پس از دوماه، 344 نفر به پرسشنامهها پاسخ داده بودند که با توجه به اطلاعات جمعیت شناختی شرکتکنندگانی از ملاکهای ورود به پژوهش (دامنه سنی 50-20 سال، عدم متارکه و فوت همسر، داشتن سطح تحصیلات دیپلم و بالاتر، رضایت آگاهانه جهت شرکت در پژوهش) برخوردار نبودند حذف و در نهایت حجم نمونه به 241 نفر از زنان تقلیل یافت.
در این مطالعه تمامی ملاحظات اخلاقی رعایت گردید. حفظ رازدای و محرمانه بودن اطلاعات، و عدم نیاز به نوشتن نام و نام خانوادگی، ثبت توضیحات لازم پیش از پاسخگویی به پرسشنامهها، مشارکت داوطلبانه و رضایت آگاهانه در پژوهش، انصراف از شرکت در آزمون در هر مقطعی از پاسخگویی.
جهت ارزیابی مدل پیشنهادی از نرمافزارهای 25-SPSS و 3Smart PLS استفاده شد. در ابتدا ویژگیهای جمعیتشناختی شرکتکنندگان در پژوهش بررسی شد. سپس متغیرهای اصلی با آمارههای میانگین و انحرافمعیار و نرمال بودن توزیع متغیرها بررسی شدند. در بخش استنباطی از روش معادلات ساختاری استفاده شد.
ابزارهای پژوهش
الف) پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی: شامل سن، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل بود.
ب) مقیاس سبکهای مقابلهای[30]: این پرسشنامه توسط بلینگز و موس[31] (1984) تهیه شده است. شامل 32 ماده و دو نوع سبک مقابلهای کارآمد و ناکارآمد به ترتیب با 9 و 23 ماده میباشد. پاسخگویی به مادهها به صورت چهار گزینهای لیکرت (هیچ وقت= صفر تا همیشه= 3) تنظیم شده است. دامنه نمره در سبک مقابلهای کارآمد صفر تا 27 و نقطه برش 14، و در سبک مقابلهای ناکارآمد صفر تا 69 و نقطه برش 35 میباشد (بلینگز و موس، 1984). این مقیاس در ایران توسط حسینی قدمگانی(1376) هنجاریابی شده و ضریب پایایی بازآزمایی پرسشنامه 79/0 و اعتبار همسانی درونی آن از 41/0 تا 66/0گزارش شده است (همایوننیا فیروزجاه، شیخ، حمایت طلب، 1392). در پژوهش پیری، امیری مجد، بزازیان و قمری (1398) آلفای کرونباخ راهبرد مقابلهای کارآمد 72/0 و راهبرد مقابلهای ناکارآمد 75/0 گزارش شده است. در این پژوهش روایی تشخیصی پرسشنامه 53/0، و پایایی آن به روش ترکیبی 81/0، و به روش آلفای کرونباخ 76/0 به دست آمد.
ج) پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت[32](فرم کوتاه): در سال 1996 تنظیم شده است شامل 26 سؤال و چهار دامنه از کیفیت زندگی (سلامت جسمانی، سلامت روانشناختی، روابط اجتماعی، و ادراک از محیط زندگی) است. پاسخگویی به سؤالها به صورت 5 گزینهای (اصلاً=1، خیلی کم=2، در حد متوسط=3، زیاد=4 و خیلی زیاد=5) تنظیم شده است و سؤالات 3، 4 و 24 به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند. حداقل نمره در این مقیاس 24 و حداکثر نمره 120 میباشد. نصیری و رضویه (1385) روایی مقیاس را برای بعد سلامت جسمی، سلامت روانشناختی، روابط اجتماعی، و ادراک از محیط زندگی به ترتیب 70/0، 77/0، 65/0 و 77/0 گزارش کردهاند. در این پژوهش روایی تشخیصی پرسشنامه 65/0، و پایایی آن به روش ترکیبی 94/0، و به روش آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد.
د) پرسشنامه خشونت علیه زنان[33]: توسط حاج یحیی[34] (1999) برای سنجش خشونت نسبت به زنان تهیه شده است. شامل 32 ماده است و چهار عامل خشونت روانی، فیزیکی، جنسی و اقتصادی را مورد سنجش قرار میدهد. روشپاسخگویی و نمرهگذاری این پرسشنامه به صورت سه گزینهای (هرگز=1، یکبار=2 و دو بار بیشتر3) تنظیم شده است. دامنهی نمره این پرسشنامه بین 32 تا 96 است. حاج یحیی (1999) پایایی پرسشنامه، را با روش آلفای کرونباخ برای خشونت روانی 71/0، خشونت فیزیکی 86/0، خشونت جنسی 93/0 و خشونت اقتصادی 92/0 گزارش کرد که نشان از پایایی مطلوب آن دارد. در پژوهش اصلانی و همکاران (1398) نیز پایایی به روش آلفای کرونباخ 76/0 گزار شده است. در این پژوهش روایی تشخیصی پرسشنامه 62/0، و پایایی آن به روش ترکیبی 94/0، و به روش آلفای کرونباخ 94/0 به دست آمد.
هـ) مقیاس تابآوری کانر و دیویدسون[35] (CD-RISC): توسط کانر و دیویدسون (2003) با 25 گویه تهیه شده است. پاسخگویی به سؤالات در یک مقیاس 5 درجهای لیکرت بین صفر(کاملاً نادرست) و چهار (همیشه درست) تنظیم شده است. حداکثر نمره در این پرسشنامه 100 و حداقل نمره صفر است. کانر و دیویدسون (2003) روایی مقیاسرا با روش تحلیل عاملی، بررسی کردند و محاسبه هر نمره با نمره کل نشان داد که به جز سه سؤال، ضرایب سؤالات دیگر بین 14/0 تا 64/0 گزارش شده است و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 89/0، به دست آمده است. در پژوهش عبادتپور، نوابینژاد، شفیعآبادی و فلسفینژاد (1392) پایایی ابزار با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه و 90/0 گزارش شده است. در این پژوهش روایی تشخیصی پرسشنامه 56/0، و پایایی پرسشنامه به روش ترکیبی 92/0، و به روش آلفای کرونباخ 91/0 به دست آمد.
یافتهها
در پژوهش حاضر از مجموع 241 زن شرکتکننده، 63 نفر(26%) با بالاترین فراوانی در دامنه سنی 39-35 سال، و 9 نفر(4%) با کمترین فراوانی در دامنه سنی 24-20 سال قرار داشتند. 61 نفر(25%) آنها دارای تحصیلات دیپلم، 16نفر(7%) کاردانی، 102 نفر(42%) کارشناسی، 53 نفر(22%) کارشناسی ارشد، و 9 نفر(4%) دکترا بودند. همچنین یافتهها نشانداد 82 درصد شرکتکنندگان خشونت خانگی زیاد و 16درصد خشونت خانگی متوسط را در دوران قرنطینه ناشی از کرونا ویروس گزارش کردند. 58 درصد شرکتکنندگان دارای کیفیت زندگی متوسط و 36 درصد کیفیت زندگی پایینی داشتند.
جدول 1 ماتریس همبستگی، میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش را نشان میدهد.
جدول 1. ماتریس همبستگی، میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش
|
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
میانگین |
انحراف معیار |
|
خشونت خانگی |
1 |
|
|
|
|
39/84 |
26/12 |
|
تاب آوری |
**188/0- |
1 |
|
|
|
66/92 |
04/16 |
|
کیفیت زندگی |
**284/0- |
**638/0 |
1 |
|
|
41/60 |
01/15 |
|
سبک مقابلهای |
**279/0 |
**500/0 |
**418/0- |
1 |
|
82/88 |
8/8 |
|
سبک کارآمد |
077/0 |
**325/0- |
**325/0- |
**493/0 |
1 |
26/25 |
79/3 |
|
سبک ناکارآمد |
**285/0 |
**493/0 |
**336/0- |
**727/0 |
*131/0 |
56/63 |
05/8 |
|
|
|
|
|
|
|
01/0 P<* |
05/0 P<* |
|
با توجه به یافتههای جدول 1 متغیرهای تابآوری، کیفیت زندگی، سبکهای مقابلهای، سبکهای مقابلهای ناکارآمد با خشونت خانگی در سطح معناداری 01/0 همبستهاند.
به منظور بررسی مدل مفهومی پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی استفاده شد تا با استفاده از نتایج آزمون به بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش، ضرایب قابلیت اعتماد و کیفیت مدل پرداخته شود.
در مدل Smart PLS جهت بررسی برازش مدل، SSE (مجموع مجذورات خطای پیشبینی) برای هر بلوک متغیر پنهان و (1- SSE/SSO) نیز شاخص اعتبار اشتراک یا CV-COM را نشان میدهد و اگر شاخص وارسی اعتبار اشتراک متغیرهای پنهان مثبت باشد، مدل اندازهگیری کیفیت مناسب دارد.
بر این اساس یافتههای جدول 2 نشان میدهد که شاخص وارسی اعتبار اشتراک متغیرهای پنهان برای تمام سازهها مثبت است، و همچنین شاخصSRMR (ریشه دوم میانگین باقی مانده مربعات استاندارد شده( برابر 076/0 است که از 08/0 کوچکتر است. در نتیجه دادههای تجربی کلیت مدل نظری را مورد تأیید قرار میدهد؛ و مدل اندازهگیری دارای کیفیت مناسبی است.
جدول 2. شاخص وارسی اعتبار اشتراک متغیرهای پنهان
متغیر |
SSO |
SSE |
1-SSE/SSO |
تاب آوری |
7/1183 |
9/1034 |
126/0 |
خشونت خانگی |
481/164 |
328/113 |
311/0 |
کیفیت زندگی |
773/156 |
905/112 |
28/0 |
پس از تأیید کفایت، پایایی و رواییهای مورد نیاز اثرات مستقیم، غیرمستقیم متغیرهای پژوهش بر کیفیت زندگی و خشونت خانگی بررسی شد. یافتههای بدست آمده در جدول 3 ارائه شد.
جدول 3. براورد ضرایب اثرات مستقیم، غیرمستقیم
مسیرها |
S.E |
β |
t |
سطح معناداری |
اثر مستقیم |
|
|
|
|
سبکهای مقابلهای ← خشونت خانگی |
099/0 |
247/0 |
503/2 |
013/0 |
سبکهای مقابلهای ← کیفیت زندگی |
078/0 |
232/0- |
961/2 |
003/0 |
سبکهای مقابلهای ← تابآوری |
057/0 |
403/0 |
127/7 |
0001/0 |
تابآوری ← خشونت خانگی |
104/0 |
098/0 |
94/0 |
348/0 |
تابآوری ← کیفیت زندگی |
079/0 |
412/0- |
209/5 |
0001/0 |
اثر غیرمستقیم |
|
|
|
|
سبکهای مقابلهای ← تابآوری ← خشونت خانگی |
042/0 |
040/0 |
942/0 |
346/0 |
سبکهای مقابلهای ← تابآوری ← کیفیت زندگی |
040/0 |
166/0- |
112/4 |
0001/0 |
براساس یافتههای جدول 3، اثر مستقیم سبکهای مقابلهای بر خشونت خانگی (01/0>P، 247/0= β) معنادار است، اما اثر غیرمستقیم سبکهای مقابلهای از طریق تابآوری (05/0<P، 040/0= β) معنادار نیست، بدین معنا که سبکهای مقابلهای به صورت مثبت بر خشونت خانگی اثر مستقیم دارد، و تابآوری در رابطه بین سبکهای مقابلهای با خشونت خانگی زنان نقش واسطه (غیرمستقیم) ندارد. اثرمستقیم (05/0>P، 232/0-= β) و غیرمستقیم سبکهای مقابلهای بر کیفیت زندگی از طریق تابآوری (01/0>P، 166/0-= β) معنادار است. سبکهای مقابلهای به صورت منفی از طریق تابآوری بر کیفیت زندگی زنان اثر دارد. همچنین اثرمستقیم تابآوری بر کیفیت زندگی (01/0<P، 412/0-= β) معنادار است؛ اما اثر مستقیم تابآوری بر خشونت خانگی(05/0>P، 098/0= β) معنادار نیست.
میزان واریانسی که مدل تدوین شده توانسته برای متغیرهای ملاک تبیین کند در جدول 4 ارائه شده است.
جدول 4. تبیین میزان واریانس
میزان R2 |
|
تاب آوری |
64/0 |
کیفیت زندگی |
465/0 |
خشونت خانگی |
065/0 |
بر اساس یافتههای جدول 4 مدل پیشنهادی توانسته است که 64 درصد از واریانس تابآوری، 46 درصد از واریانس کیفیت زندگی و 6 درصد از واریانس خشونت خانگی را تبیین کند.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی تابآوری در رابطه بین سبکهای مقابلهای با کیفت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان در دوران قرنطینه کرونا ویروس انجام شد. محاسبه و تحلیل شاخصهای برازندگی مدل پژوهش نشان داد که مدل تدوین شده کیفیت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان براساس متغیر سبکهای مقابله بهعنوان متغیر پیشبین، و در تعامل میانجیگر با متغیر تابآوری از برازش مطلوب برخوردار است.
یافته نخست نشان داد بین سبکهای مقابلهای با خشونت خانگی علیه زنان رابطه مستقیم و مثبت معناداری وجود دارد. این یافته با نتایج پژوهش میرهاشمی و صبوری (1395) همسو و در راستای نتایج پژوهش وانگ و همکاران (2020) است. استفاده از سبکهای مقابلهای به افراد کمک میکند تا بر بسیاری از تعارضات فردی، مشکلات مربوط به روابط اجتماعی، جسمی و روانی غلبه کنند. سبکهای مقابلهای در حقیقت تلاشهای ذهنی، عاطفی و رفتاری فرد هنگام مواجهه با فشارهای روانی است که برای غلبه، تحمل یا به حداقل رساندن اثرات استرس به کار میرود (پیری و همکاران، 1398). استفاده از سبک ناکارآمد در موقعیتهای استرسزا، فرصت حل مسأله را از شخص سلب میکند. این وضعیت نه تنها مشکل را ادامه میدهد، بلکه استرس را بارها و بارها به زندگی باز میگرداند. با این حال، یافتهها نشان میدهد که زیانآورترین متغیرها برای روابط صمیمی، عوامل فشارزای بیرونی خفیف و مزمن هستند که به روابط صمیمانه منتقل میشوند (کامپ داش، تیلور و کروگر[36]، 2008). افراد دارای سبک مقابله ناکارآمد بدون تفکر صحیح و اندیشیدن اقدام نموده و در نتیجه توان کنترل شرایط و مقتضیات زمانی را از خود سلب میکنند. در مقابل افراد دارای سبک مقابله کارآمد، در مورد تمامی مسایل مربوط به روابطشان میاندیشند و در صورتی که موضوعی با احساسات، افکار و فلسفه زندگی شان در تضاد باشد، وارد آن رابطه نخواهند شد (گارگ و همکاران، 2022). به گفته آلتایمر[37]، سبکهای گریز و اجتناب و پذیرش مسئولیت بخشی از مقابلههای ناکارآمد است که در آن فرد واکنشهای هیجانی را کنترل میکند تا احساسات و عواطف را متعادل کند. طبق نظریه لانگ و اسکات[38]، مقابله ناکارآمد نسبتاً پایدار است زیرا فرد کمتر تحت تأثیر عوامل موقعیتی قرار میگیرد. استفاده از سبکهای مقابله با اجتناب و گریز به معنای تلاش برای فرار یا جلوگیری از یک موقعیت مشکلساز و فرار از واقعیت است. به گفته کارور[39]، این نوع مقابله میتواند مفید باشد و باعث کاهش ناراحتی و تسهیل روند مقابله شود. در حقیقت، انکار در مراحل اولیه مقابله با یک وضعیت استرسزا میتواند موثر باشد. وقتی فردی از سبکهای اجتناب استفاده میکند، از استرس و شرایط استرسزا اجتناب میکند، بنابراین وقتی در معرض فشار روانی قرار نگیرد، طبیعی است که خشونت نداشته باشد (میرهاشمی و صبوری، 1395).
یافته دوم نشان داد رابطه بین سبکهای مقابلهای با کیفیت زندگی زنان مستقیم منفی و غیرمستقیم (با نقش میانجیگر تابآوری) معناداری است. این یافته با نتایج پژوهش گارسیا و همکاران (2021)، میلس و همکاران (2018)، رایت و همکاران (2010) همسو است. در تبیین این یافته میتوان چنین استنباط نمود که افراد با اتکا به سبک مقابله در شرایط پر استرس با استفاده و بهرهبرداری از منابع سازگارانه و راهکارهای مراقبت در محافظت از خودشان در برابر تأثیر منفی استرس مىپردازند (آگاروال، کائور و کائور[40]، 2017). در فرایند مقابله، افراد به جستجوی اطلاعات با ماهیت رفتاری و شناخت برای پیشگیری، نظم بخشیدن و فرو نشاندن تنیدگی می پردازند. در واقع، سبکهای مقابله فرآیندی است که فرد در آن را به اداره خواستاری می پردازد که از منابع و توانمندی شخصیتی که در شرایط تهدید کننده وجود دارد و بر حسب موفقیت آمیز موجود است، تغییر میکند و به این ترتیب از آسیبسازی استرس در امان مانده و کیفیت زندگی خود را ارتقا میبخشد (ترامپ و مندنهال[41]، 2017). از طرف دیگر، تابآوری نشان دهنده سازگاری مثبت در پاسخ به شرایط نامساعد است. عاملی که به فرد کمک میکند تا شرایط استرسزا را مدیریت کند و در برابر مشکلات زندگی به تعادل و رشد برسد. به طور کلی، تابآوری یک فرایند پویا است که به شرایط زندگی بستگی دارد. برای مثال هنگامی که با موفقیت به دست آید، تواناییهای فردی را تقویت میکند. تابآوری به معنای پیامدهای مثبت، با وجود تجربیات بد و ناملایمات، عملکرد مثبت و مؤثر در شرایط نامساعد و بهبودی پس از یک ضربه یا یک رویداد مهم است (دایس، پرستیا و اسمیت[42]، 2015). هرچه سطح تابآوری افراد بالاتر باشد، توانایی عملکرد مثبت در شرایط نامساعد بالاتر است و میتواند در برابر سختیها و مشکلات جسمی و روانی ناشی از مشکلات زندگی و تأثیرات آن مقاومت بیشتری داشته باشد و کیفیت زندگی در این شرایط بالاتر خواهد بود. از آنجا که تابآوری فرد را قادر میسازد تا بیشتر با سختیها، مشکلات و چالشها سازگار شود، تابآوری بالاتر کیفیت زندگی را افزایش میدهد.
یافته سوم نشان داد که بین تابآوری با کیفیت زندگی زنان رابطه مستقیم و مثبت معناداری وجود دارد. این یافته با نتایج پژوهش مان و همکاران (2015)، رزمپوش و همکاران (2019) و مشتاقی و همکاران (1399) همسو است. تابآوری بهعنوان یک مفهوم دو بعدی در نظر گرفته میشود، یعنی اهمیت ناملایمات و سازگاری مثبت، که میتواند کیفیت زندگی و ابعاد آن را تحت تأثیر قرار دهد (لیما، سوزا، استورتی، سیلوا، کوسوموتا و مارکز[43]، 2019). افراد تابآور در ارزیابی خود میزان تهدید را کاهش میدهند و انتظارات فرد را از ثمربخش بودن تلاشها افزایش میدهند. افرادی که از تابآوری بالایی برخوردارند، بهتر میتوانند با استرس کنار بیایند و همچنین تجارب متناقض خود را دوباره تعریف و تفسیر میکنند. افراد تابآور میتوانند با استفاده از مهارتهای لازم به تعادل و موقعیت مناسبی برای حل مشکلات در بحران و استرس با استفاده از احساسات مثبت و کاهش احساسات منفی برسند. زنانی که تابآوری پایین دارند، نمیتوانند بپذیرند که میتوانند با مشکلات به وجود آمده مقابله و شرایط را مدیریت کنند. بالعکس زنانی که از تابآوری بالاتری برخوردارند از ظرفیت بالاتری برای غلبه بر مشکلات به وجود آمده برخورداند و میتوانند با انجام رفتارهای خاص و سازگاری موفقیتآمیز، تعادل زیستی-روانی خود را حفظ نمایند (گوپال و نانلال[44]، 2017). تابآوری موجب بهبود ارتباط با دیگران میشود که در نتیجه این ارتباط فرد با توانایی بیشتر برای برنامهریزی و جهتگیری قویتر برای بهبود شرایط زندگی بهتر تلاش کنند و موقعیتهای اجتناب برانگیز را انتخاب مینماید، و بدین ترتیب موجب بهبود کیفیت زندگی میشود (سرکار و فلچر[45]، 2018). همچنین به گفته گارمزی[46] (1991) افرادی که در برابر فشارهای روانی مقاوم هستند به طور کلی منبع کنترل درونی دارند، یعنی میتوانند مسئولیت شرایط و مشکلات خود را به عهده بگیرند. بنابراین، افراد با این ویژگیها از راه حلهای کارآمد و مؤثر در برابر موقعیتهای استرسزا استفاده میکنند (چهری و پراندین، 1398). افراد مقاوم و تابآور قادر به ارزیابی موقعیتها، تقویت تعهد نسبت به اهداف خود و افزایش رفتار انگیزشی هستند، در نتیجه موفقیت افزایش و کیفیت زندگی بهبود مییابد (ایساکسون، لگرسکی و لین[47]، 2015).
به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که مدل پیشنهادی دارای برازش مطلوب است؛ و سبکهای مقابلهای و تابآوری به عنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی و خشونت خانگی علیه زنان در دوران قرنطینه کرونا ویروس نقش دارند. براین اساس به مشاوران و روانشناسان حوزه زوج و خانواده، پیشنهاد میشود برنامههای آموزشی را در راستای پژوهش حاضر و پژوهشهای مشابه در جهت ارتقای سطح آگاهی زنان در مورد عوامل و ویژگیهای شناختی زن در خانواده و در ارتباط با همسر مورد استفاده قرار دهند تا بدین ترتیب موجبات افزایش کیفیت زندگیشان فراهم گردد. همچنین مداخلاتی در جهت افزایش و بهبود سبکهای مقابلهای و تابآوری انجام شود تا بدین طریق کیفیت زندگی افزایش یابد. از محدودیتهای پژوهش حاضر محدودیت در تعمیم نتایج به دلیل محدود بودن گروه نمونه، و استفاده از روش اجرای اینترنتی بود که موجب میشود تعمیم نتایج به جامعه گستردهتر با احتیاط صورت گیرد، چراکه بسیاری از افراد به دلیل عدم دسترسی به شبکههای مجازی، در این پژوهش شرکت نکردند. عدم امکان کنترل متغیرهای مداخلهگر چون عوامل فرهنگی که ممکن است در تابآوری و خشونت خانگی نقش داشته باشند به دلیل شرایط خاص ناشی از کرونا. امکان نظارت کم پژوهشگر بر نحوه اجرا بدلیل اجرای اینترنتی یکی دیگر از مهمترین محدودیتهای پژوهش بود. پیشنهاد میشود پژوهشی مشابه پژوهش حاضر در شرایط عادی به صورت حضوری و در فرهنگهای گوناگون بر روی زنان انجام شود تا بتوان به یک نتیجه قطعیتر دست یافت. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی علاوه بر پرسشنامه از روشهای دیگری چون مصاحبه نیز استفاده گردد؛ همچنین روشها پژوهشی متعدد در رابطه بین سبکهای مقابلهای، تابآوری و کیفیت زندگی را ترکیب کنیم. به عنوان مثال مقایسه سبکهای مقابلهای، تابآوری و کیفیت زندگی، در دو گروه زنان خشونت دیده و زنان عادی.
تقدیر و تشکر
بدین وسیله از تمامی شرکتکنندگان که با صبر و بردباری در اجرای پژوهش همکاری داشتند تشکر و قدردانی مینمائیم.
[1]. Taylor, Landry, Paluszek, Fergus, McKay
[2]. Intimate Partner Violence
[3]. sexual violence
[4]. emotional abuse
[5]. Zapater-Fajarí, Crespo-Sanmiguel, Pulopulos, Hidalgo, & Salvador
[6]. Uddin, Choudhury, & Bonhi
[7]. Emezue
[8]. Alesina, Brioschi, & Ferrara
[9]. Kolotkin, & Andersen
[10]. Reb, & Cope
[11]. Vachher, & Shama
[12]. Lazarus
[13]. Garg, Chauhan, Singh, & Bansal
[14]. Richardson, & Woolfolk
[15]. Doughtie
[16]. Karakuş, & Göncü-Köse
[17]. Moustafa Ali, Mahmood Soliman, & Abdallah Moursi
[18]. Mohan, Frey, Menon, Prakash, & Bonin
[19]. Wang, Xia, Xiong, Li, Xiang, et al
[20]. Vos, Habibović, Nyklíček, Smeets, & Mertens
[21]. Tsirigotis, & Łuczak
[22]. Wood
[23]. Joyce, Shand, Tighe, Laurent, Bryant
[24]. Frey, Beesley, Abbott, & Kendrick
[25]. Manne, Myers-Virtue, Kashy, Ozga, Kissane
[26]. Garcia, Stoever, Wang, & Yim
[27]. Mills, Hill, & Johnson
[28]. Wright, Perez, & Johnson
[29]. Shi, Wang, Bian, & Wang
[30]. Coping strategies Questionnaire (CRS)
[31]. Billings, & Moos
[32]. World Health Organization quality of Life (WHOQOL-BREF) questionnaire
[33]. Violence Toward Women Inventory (VTWI)
[34]. Haj-Yahia
[35]. Connor & Davidson Resilience Scale
[36]. Kamp Dush, Taylor, & Kroeger
[37]. Altheimer
[38]. Lang, & Scott
[39]. Carver
[40]. Aggarwal, Kaur, & Kaur
[41]. Trump, & Mendenhall
[42]. Dyess, Prestia, & Smit
[43]. Lima
[44]. Gopal, & Nunlall
[45]. Sarkar, & Fletcher
[46]. Garmezy
[47]. Isakson, Legerski, & Layne
- اصلانی، خالد.، خدادادی اندریه، فریده.، امان الهی، عباس.، رجبی، غلامرضا.، و اماستیس، سندرا. (1398). اثربخشی زوجدرمانی متمرکز بر خشونت خانگی در خشونت علیه زنان؛ مداخله در رابطه زوجین ناسازگار ساکن شهر اهواز. مشاوره و رواندرمانی خانواده، 9(2)، 232-215.
- پیری، زهرا.، امیری مجد، مجتبی.، بزازیان، سعیده.، و قمری، محمد. (1398). نقش میانجی راهبردهای مقابلهای در رابطه دشوار تنظیم هیجان و اعتیاد به اینترنت. افق دانش، 26(1)، 52-43.
- چهری، زهرا.، و پرندین، شیما. (1398). اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر تاب آوری و کیفیت زندگی زنان دارای تعارض زناشویی شهر کرمانشاه. پیشرفتهای نوین درعلوم رفتاری، 4(3)، 20-1.
- رزمپوش، مینو.، رمضانی، خسرو.، ماردپور، علیرضا.، و کولیوند، پیرحسین. (1397). نقش خودکار آمدی و تابآوری در کیفیت زندگی پرستاران. علوم اعصاب شفای خاتم، ۷ (۱)، 42-34.
- ستایش، ناهید.، ازوجی، خدیجه.، بخشیزاده، مجید.، و نجومی، مرضیه. (1396). خشونت خانگی و وضعیت روانی وجسمی زنان. مجله علوم پزشکی رازی، ۲۴(۱۵۴)، ۲۶-۲۰.
- عبادتپور، بهناز.، نوابینژاد، شکوه.، شفیعآبادی، عبداله.، و فلسفینژاد، محمدرضا. (1392). نقش واسطهای کارکردهای خانواده برای تاب آوری فردی و باورهای معنوی و دلزدگی زناشویی. روشها و مدلهای روان شناختی، 3(13)، 45-29.
- علاقبند، لیلا.، شریفی، حسن پاشا.، فرزاد، ولی الله.، و آقایوسفی، علیرضا. (1399). پیشبینی طلاق عاطفی بر اساس سواد عاطفی، سبکهای مقابلهای، کیفیت زندگی، هیجانخواهی با میانجیگری تابآوری. علوم روانشناختی، ۱۹(۹۰)، ۷۳۳-۷۴۳.
- کیخا، حبیب.، فرنام، علی.، و جناآبادی، حسین. (1398). مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش- تعهد بر همجوشی شناختی، کیفیت زندگی و اضطراب دانشآموزان مبتلا به دیابت. علوم روانشناختی، 18(83)، 2201-2193.
- فراهتی، مهرزاد. (1399). پیامدهای روان شناختی شیوع ویروس کرونا در جامعه. ارزیابی تأثیرات اجتماعی، 1(2)، 225-207.
- فرگت، آزاده.، اکبری گوابری، بهمن.، و حسین خانزاده، عباسعلی. (1400). الگوی ساختاری اثرات افسردگی، شکست عاطفی و تجربه خشونت با رفتارهای خودزنی در زنان: نقش میانجی مهارت های اجتماعی، کنترل هیجان و نارضایتی از بدن. پژوهشهای روانشناسی اجتماعی، 11(42)، 155-129.
- مشتاقی، مریم.، اصغری ابراهیم آباد، محمدجواد.، و صلایانی، فائزه. (1399). رابطه بین تاب آوری و کیفیت زندگی در پرستاران : نقش میانجی ابرازگری هیجانی. مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ۳۰(۱۹۱)، 65-53.
- میرهاشمی، مالک.، و صبوری، سمیرا. (1395). پیش بینی ابعاد خشونت براساس راهبردهای مقابلهای در زنان قربانی خشونت خانگی. آسیب شناسی مشاوره و غنیسازی خانواده، 1(2)، 13-1.
- نوروزی، عفت.، دهقانی، اکرم.، نوکنی، مصطفی.، و حقایق، سیدعباس. (1400). پیشبینی کیفیت زندگی براساس راهبردهای مقابلهای و سلامت معنوی در زنان باردار مبتلا به چاقی. سلامت اجتماعی، 8(2)، 274-264.
- همایوننیا فیروزجاه، مرتضی.، شیخ، محمود.، و حمایت طلب، رسول. (1392). بررسی رابطه اختلالات رفتاری، راهبرد مقابلهای و هوش هیجانی در ورزشکاران نوجوان. رفتار حرکتی، 17، 156-141.
- یزدان پناه دولت آبادی، علی.، توحیدی، افسانه.، و رحمتی، عباس. (1400). طراحی بسته آموزشی مقابله با خشونت خانگی و اثربخشی آموزش بسته بر خشونت همسر و اشتیاق تحصیلی فرزندان. پژوهش های روان شناسی اجتماعی، 11(43)، 18-1.
- Aggarwal, S., Kaur, J., & Kaur, S. (2017). To assess the coping strategies used among significant family members of patients with end stage renal failure undergoing hemodialysis. Ethn Dis, 12(1), 49-52. https://www.indianjournals.com/ijor.aspx?target=ijor:bfunj&volume=12&issue=1&article=009
- Alesina, A., Brioschi, B., & Ferrara, E.L. (2020). Violence Against Women: A Cross-cultural Analysis for Africa. National Bureau of Economic Research, 88(349), 70-10. https://doi.org/10.1111/ecca.12343
- Billings, A.G., & Moos, R.H. (1984). Coping, stress, and social resources among adults with unipolar depression. Journal of Personality and Social Psychology, 46(4), 877-891. https://doi.org/10.1037/0022-3514.46.4.877
- Connor, K.M., & Davidson, J.R. (2003). Development of a new resilience scale: the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC). Depress Anxiety, 18(2), 76–82. https://doi.org/10.1002/da.10113
- Doughtie, T. R. (2022). The Effect of Self-Compassion Intervention on Psychological Health in Domestic Violence Survivors (Doctoral dissertation, Regent University). https://www.proquest.com/openview/cdcbc08c743ad01bd23d95b30d208697/1?pq-origsite=gscholar&cbl=18750&diss=y
- Dyess, S.M., Prestia, A.S., & Smit, M.C. (2015). Support for caring and resiliency among successful nurse leaders. Nurs Adm Q, 39(2), 104‐16. https://doi.org/10.1097/NAQ.0000000000000101
- Emezue, C. (2020). Digital or digitally delivered responses to domestic and intimate partner violence during COVID-19. JMIR public health and surveillance, 6(3), e19831. http://doi.org/10.2196/19831
- Frey, L. L., Beesley, D., Abbott, D., & Kendrick, E. (2017). Vicarious resilience in sexual assault and domestic violence advocates. Psychological Trauma: Theory, Research, Practice, and Policy, 9(1), 44-51. https://doi.org/10.1037/tra0000159
- Garcia, E. R., Stoever, J. K., Wang, P., & Yim, I. S. (2021). Empowerment, stress, and depressive symptoms among female survivors of intimate partner violence attending personal empowerment programs. Journal of interpersonal violence, 36(19-20), 9557-9579. https://doi.org/10.1177/0886260519869693
- Garg, S., Chauhan, A., Singh, S., & Bansal, K. (2022). Epidemiological Risk Factors of Suicidal Behavior and Effects of the Components of Coping Strategies on Suicidal Behavior in Medical Students: A North-Indian Institution-Based Cross-Sectional Study. Journal of Neurosciences in Rural Practice, 13(03), 382-392. https://doi.org/10.1055/s-0042-1744225
- Gopal, N., & Nunlall, R. (2017). Interrogating the resilience of women affected by violence. Journal of Human Behavior in the Social Environment, 31(2), 63-73. https://doi.org/10.1080/10130950.2017.1379759
- Isakson, B. L., Legerski, J. P., & Layne, C. M. (2015). Adapting and implementing evidence-based interventions for trauma-exposed refugee youth and families. Journal of Contemporary Psychotherapy, 45(4), 245-253. https://doi.org/10.1007/s10879-015-9304-5
- Joyce, S., Shand, F., Tighe, J., Laurent, S. J., Bryant, R. A., & Harvey, S. B. (2018). Road to resilience: a systematic review and meta-analysis of resilience training programmes and interventions. BMJ open, 8(6), e017858. http://dx.doi.org/10.1136/bmjopen-2017-017858
- Kamp Dush, C. M., Taylor, M. G., & Kroeger, R. A. (2008). Marital happiness and psychological well‐being across the life course. Family relations, 57(2), 211-226. https://doi.org/10.1111/j.1741-3729.2008.00495.x
- Karakuş, C., & Göncü-Köse, A. (2022). Relationships of domestic violence with bullying, silencing-the-self, resilience, and self-efficacy: Moderating roles of stress-coping strategies. Current Psychology, 1-14. https://doi.org/10.1007/s12144-022-02726-7
- Khodabakhshi-Koolaee, A., Bagherian, M., Rahmatizadeh, M. (2018). Stress and Coping Strategies in Women With and Without Intimate-Partner Violence Experiences. Journal of Client-Centered Nursing Care, 4(1), 29-36. https://jccnc.iums.ac.ir/browse.php?a_id=156&slc_lang=en&sid=1&ftxt=1&html=1
- Kolotkin, R. L., & Andersen, J. R. (2017). A systematic review of reviews: exploring the relationship between obesity, weight loss and health-related quality of life. Clinical obesity, 7(5), 273–289. https://doi.org/10.1111/cob.12203
- Lima, G. S., Souza, I. M. O., Storti, L. B., Silva, M. M. D. J., Kusumota, L., & Marques, S. (2019). Resilience, quality of life and symptoms of depression among elderlies receiving outpatient care. Revista Latino-Americana de Enfermagem, 27, e3212. https://doi.org/10.1590/1518-8345.3133.3212
- Manne, S., Myers-Virtue, S., Kashy, D., Ozga, M., Kissane, D., Heckman, C., & Rosenblum, N. (2015). Resilience, positive coping, and quality of life among women newly diagnosed with gynecological cancers. Cancer nursing, 38(5), 375-382. https://doi.org/10.1097/NCC.0000000000000215
- Mills, C. P., Hill, H. M., & Johnson, J. A. (2018). Mediated effects of coping on mental health outcomes of African American women exposed to physical and psychological abuse. Violence against women, 24(2), 186-206. https://doi.org/10.1177/1077801216686219
- Mohan, R., Frey, L. M., Menon, P., Prakash, M. P., & Bonin, S. (2022). Surviving Domestic Violence in Rural India: An Exploratory Study of the Influence of Legal Awareness on Women's Coping Methods. Journal of Positive School Psychology, 6(4), 6240-6257. https://journalppw.com/index.php/jpsp/article/view/4480
- Moustafa Ali, L., Mahmood Soliman, N., & Abdallah Moursi, H. (2022). Coping Strategies for Battered Women regarding Domestic Violence. Journal of Nursing Science Benha University, 3(1), 838-854. https://doi.org/10.21608/jnsbu.2022.215482
- Reb, A. M., & Cope, D. G. (2019). Quality of Life and Supportive Care Needs of Gynecologic Cancer Western Journal of Nursing Research, 41(10), 1385–1406. https://doi.org/10.1177/0193945919846901
- Sarkar, M., & Fletcher, D. (2018). Ordinary magic, extraordinary performance: psychological resilience and thriving in high achievers. Sport, Exercise and Performance Psychology Journal, 3(1), 46-60. https://doi.org/10.1037/spy0000003
- Sharifi, F., Larki, M., & Latifnejad Roudsari, R. (2020). COVID-19 Outbreak as Threat of Violence against Women. Journal of Midwifery and Reproductive Health, 8(3), 2376-2379. https://doi.org/10.22038/jmrh.2020.16036
- Shi, M., Wang, X., Bian, Y., & Wang, L. (2015). The mediating role of resilience in the relationship between stress and life satisfaction among Chinese medical students: a cross-sectional study. BMC medical education, 15(1), 1-7. https://doi.org/10.1186/s12909-015-0297-2
- Taylor, S., Landry, C. A., Paluszek, M. M., Fergus, T. A., McKay, D., & Asmundson, G. J. (2021). Development and initial validation of the COVID Stress Scales. Journal of Anxiety Disorders, 72, 102232. https://doi.org/10.1016/j.janxdis.2020.102232
- Trump, L.J., & Mendenhall, T.J. (2017). Couples coping with cardiovascular disease: A systematic Fam. Syst. Health, 35(1), 58-69. https://doi.org/10.1037/fsh0000232
- Tsirigotis, K., & Łuczak, J. (2018). Resilience in women who experience domestic violence. Psychiatric quarterly, 89(1), 201-211. https://doi.org/10.1007/s11126-017-9529-4
- Uddin, I., Choudhury, T., & Bonhi, S. K. (2022). Impact of Gender-Based Violence (GBV) on the Mental and Physical Health of Bangladeshi Canadian Women. https://www.canadian-centre.org/wp-content/uploads/2022/02/Impact-of-Gender-Based-Violence.pdf
- Vachher, A.S., & Shama, A.K. (2010). Domestic violenece against women and their mental health status in a clony in Delhi. Ind J community Med, 35, 403-405. https://doi.org/10.4103/0970-0218.69266
- Vos, L.M., Habibović, M., Nyklíček, I., Smeets, T., & Mertens, G. (2021). Optimism, mindfulness, and resilience as potential protective factors for the mental health consequences of fear of the coronavirus. Psychiatry Research, 300, 113927. https://doi.org/10.1016/j.psychres.2021.113927
- Wang, H., Xia, Q., Xiong, Z., Li, Z., Xiang, W., Yuan, Y., Liu, Y., Li, & Z. (2020). The psychological distress and coping styles in the early stages of the 2019 coronavirus disease (COVID-19) epidemic in the general mainland Chinese population: A web-based survey. Plos one, 15(5), e0233410. https://doi.org/10.1371/journal.pone.0233410
- Wood, B (2019). Role of resilience in buffering the effect of work –school conflict on negative emotional responses and sleep health of college students. University of Nebraska at Omaha, Presentation to UNO Research and reativity Fair, March 1, 2019; https://digitalcommons.unomaha.edu/srcaf/2019/Schedule/134/
- Wright, C. V., Perez, S., & Johnson, D. M. (2010). The mediating role of empowerment for African American women experiencing intimate partner violence. Psychological Trauma: Theory, Research, Practice, and Policy, 2(4), 266–272. https://doi.org/10.1037/a0017470
Zapater-Fajarí, M., Crespo-Sanmiguel, I., Pulopulos, M. M., Hidalgo, V., & Salvador, A. (2021). Resilience and psychobiological response to stress in older people: the mediating role of coping strategies. Frontiers in aging neuroscience, 13, 632141. https://doi.org/10.3389/fnagi.2021.632141